دلنوشته
حته الغیره نزلت تبچی للعباس اوخذت من دم جبینه او باست اچفوفه گالت من وجودک یا ابو انوماس شفت الموت منک مات من خوفه یلعایش ضمیر ابین کل الناس حبک بلسوالف احله سالوفه حنه ارگبته الوفه او ضل ذال یمک راس او تعلم من وفاک او لطف احروفه چثیره الی تعلت ونته الهم ساس ولما صاح بسمک ذلت اصفوفه یعنوان العشگ بروح ول احساس بعد هو اسمک علم منشور و نشوفه ابو الحسنین ابوک للبشر نبراس احی باب خیبر تشهد الکوفه محبتک بدلیل اهوای ما تنقاس وسمک بلگلب عباس ما عوفه یلمنچلل الکتایب ابسفیک الخلاس بعدهی الروح بسمک حیل معطوفه ولغیره الی حچو بیها جمیع الناس ما ماتت یمک موجوده
نوشته شده در دوشنبه 91/10/11ساعت
3:25 عصر توسط فاطمه عقابی نظرات ( ) | |
| :قالبساز: :بهاربیست: |
ینجا مدفن افکارخاموش آدم دیوانه ای ست که از فرط تنهائی دستش فقط به خدا می رسد و بس . اینجا را که خواندی ، نمی گویم دلت را بشور ، لطفا اما ، چشمانت را آب بکش ...
