دلنوشته
من نشانی از تو ندارم،اما نشانی ام را برای تو مینویسم: در عصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار، خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنها یی شو!!!! کلبه غریبی ام را پیدا کن،کنار بید مجنون خزان زده وکنار مرداب آرزوهای رنگی ام، در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو !! حریر غمش را کنار بزن !!!!!!! مرا میابی . دنیایت دنیایم را خراب کرد
حرفی نیست می دانم همین دنیای من آخرت تو را خراب می کند! به خوابی هزار ساله نیازمندم بزرگ ترین خسران زندگی، مرگ نیست؛ بزرگ ترین خسران زندگی آن چیزی است که؛ در شما می میرد، هنگامی که زندهاید ...!
تا فرسودگی گردن و ساق ها را از یاد ببرم
و عادت حمل درای کهنه ی دل را
از خاطر چشمها و پاها پاک کنم
دیگر هیچ خدایی
از پهنه مرا به گردنه نخواهد رساند
و آسمان غبارآلود این دشت را
طراوت هیچ برفی تازه نخواهد کرد
:قالبساز: :بهاربیست: |