دلنوشته
یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پار ه کردم . امروز هم گذشت. با مرور خاطرات دیروز با غم نبودنت و سکوتی سنگین و من شتابان در پی زمان بی هدف فقط میروم فقط میدوم. یاس ها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما گرمی مهر تو را میخواهند. غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند . میان کوچه های تاریک غربت وتنهایی صدای قدمهایت را میشنوم اما تو نیستی فقط صدایی مبهم میشنوم. قول داده بودی برایم سیب بیاوری سیب سرخ خورشید سیب سرخ امید یادت هست ؟؟؟؟ ولی رفتی و خورشید را هم بردی و من دراین کوچه های تنگ و تاریک سرگردان و منتظر برگی از زندگی ام را ورق میزنم. امروز به پایان دفترم نزدیکم
:قالبساز: :بهاربیست: |