دلنوشته
هر جا که می بینم نوشته است : ” خواستن توانستن است ” آتش می گیرم ! یعنی او نخواست که نشد ؟! روزی حضرت محمد (ص) شیطان را حاضر در مسجدالحرام دید. پیش اورفت و گفت: «ای ملعون چرا ناراحتی؟» شیطان گفت: «از دست تو و امت تو ناراحتم.» حضرت فرمود: «چرا از من ناراحتی؟» شیطان گفت: روزی مجنون از سجاده کسی عبور کرد.شخص نماز را شکست و گفت: مردک در حال راز و نیاز با خدا بودم"تو چگونه این رشته را بریدی؟ مجنون خندید و گفت:عاشق بنده ای هستم تو را ندیدم چگونه تو عاشق خدایی و مرا دیدی؟؟؟ از چه بنویسم؟؟ یا از دلی که سوتو کور است؟ از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟ از خاطراتی که با تو در باران خیس شد؟ یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟ از چه بنویسم ؟؟ از نامه هایی که هیچوقت بسویت نفرستادم ؟ یا از ترانه هایی که هرگز برایت نخواندم؟ از چتری که هرگز زیر آن نایستادیم؟ یا از بدرودی که هرگز بر زبان نیاوردیم؟ من عاشق بیابانی هستم که هرگز قسمت نشد با هم در آن قدم بزنیم… من دل بسته درختی هستم که فرصت نشد اسممان را رویش حک کنیم….. من منتظر پنجرهایی هستم که عطر تو را دوباره به من نشان دهد…. چنان نزدیکی که نمی توانم ببینمت... صدای تو هر لحظه با من سخن می گوید،اما من آن را نمی شنوم.... مرا به اعماق درونم ببر تا شکوه بی پرده ی جمال تو را بشنوم. مرا بیاموز پیوسته تورا بجویم و همواره به عنوان یگانه پناهگاهم به تو رو کنم....
از آسمانی که همیشه در حال عبور است؟
:قالبساز: :بهاربیست: |