به ارامی پیمانه ای از ان را بردارید تا روح شما را لبریز کند . همچنانکه شن در جستجوی پر کردن فضای خالی دستان شماست
چرخ می خورم و سرگردانی ام را یله می کنم روی گنبد و گلدسته ها. برای تسلای دلم امشب سرمزارقلبم بیا یک قطره اشک کافی است شایدتکه هایش بهم بچسبد مثل اول نمی شود ولی برای همیشه آرام می خوابد سر مزار قلبم بیا............. افسوس که آنچه برده ام باختنی است بشناخته ها تمام نشناختنی است برداشته ام هرآنچه باید بگذاشت بگذاشته ام هرآنچه برداشتنی است خواجه نصیرالدین طوسی
چگونه است حال من ؟
با غم ها می سازم
باکنایه ها می سوزم
به آدم هایی که مرا شکستند لبخند می زنم
لبخندی تـــلخ
فقط در اعماق زمین اندازه یه قــــــــــــــبــــــــــــــر
فقط یک قــــــــــــبـــــــــــــــر
در دور تـــــــــــرین نقطه جــــــهان می خــــــــــــواهم
خــــــــــــسته ام خــــــــــــــــسته
چرخ می خورم و بی قراری ام از ایوان می گذرد و بند می شود به پنجره فولاد.
چرخ می خورم و تشنگی ام در حوالی سقاخانه پرسه می زند.
چرخ می خورم مدام و کبوتر آرزوهایم بالبال می زند.
من همان آهویم که همزاد خطر بود و ترس خود را از دامان امن تو آویخت. همان آهویم که غریبانه نگاهش را به دستان اجابت تو دوخت، همان آهویم که هنوز هم ضمانت بی دریغ تو را فخر می کند. نشانی ساده تو از خاطر هیچکس نمی رود؛وقتی خورشید، خانه زاد شماست و باران، پاداش دست بر آسمان بردنتان؛ وقتی ابرها سایهسار شمایند و شما سایه بان خاک تا افلاک. و من هنوز آه می کشم و هنوز چرخ میخورم و هنوز چشمم به گنبد و گلدسته هاست و هنوز تو ضامن تمام آهوان غریبی.
:قالبساز: :بهاربیست: |
فال - قیمت خودرو - خرید vpn - بازمانده