دلنوشته
ای دل خسته سکوتت را با شب یکی گردان بی روشنی با تشویش بی نهایت ابدیتی سازد و تو دور از چشم همه کس سکوتت را جاودانه ساز حضورت را گم کن کز این روزگار بی مقدار آنچه امید است وجای پای از سکوتت آرامتر پای نهی در خاطرش تا نشکنی آرامشش میلاد منجی عالم بشریت مهدی ع مبارک..... گل نرگس میلادت مبارک....... ای معنی انتظار یک لحظه بایست دیوانه شدن به خاطرت کافی نیست؟ برگرد نگاهم کن و یک جمله بگو تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست؟ نخست ، وقتی دیدمش که به پستی تن می داد تا بلندی یابد. جبران خلیل جبرانبگذار همچنان
بگذار دیگران بر گرده ی این روزگار بی مقدار پرواز کنند
ای دل خسته
بی رنگ شو و ناپیدا
هیچ نیابی امیدی جای پایی
دیدن یار است وزلف پریشش
آرامتر ، آرامتر
دوم ، آن گاه که در برابر از پاافتادگان ، می پرید.
سوم ، آنگاه که میان آسانی و دشوار مختار شد و آسان را برگزید.
چهارم ،آن که گناهی مرتکب شد و با یادآوری این که دیگران نیز همچون او دست به گناه میزنند ، خود را دلداری داد.
پنجم ، آنگاه که از ناچاری ، تحمیل شده ای را پذیرفت و شکیبایی اش را ناشی از توانایی دانست.
ششم ، آن گاه که زشتی چهره ای را نکوهش کرد ، حال آن که یکی از نقاب های خودش بود.
هفتم ، آنگاه که آوای ثنا سرداد و آن را فضیلت پنداشت.
:قالبساز: :بهاربیست: |