دلنوشته
گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم
ای کاش زبان نگاهم را می دانستی دو چیز را همیشه فراموش کن: دلم گرفته اگر کسی مرا می فهمد برای ارامشم دعا کند
گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم
گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند
گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم
و با این همه سکوت
مرا به خاموشی متهم نمی کردی
کاش می دانستی چشمان من همیشه
سخن ها دارند برای گفتن
غزل ها دارند برای از تو سرودن و
با زبان چشمانم با تو سخن می گویم
چشمانی که از ندیدنت
سیل ها دارند برای جاری ساختن
عشق ها دارند برای از تو فریاد کردن
کاش می دانستی که من تو را دوست دارم
کاش
خوبی که به کسی می کنی
بدی که کسی به تو می کند
همیشه به یاد داشته باش:
اگر در مجلسی وارد شدی زبانت را نگه دار
اگر در سفره ای نشستی شکمت را نگه دار
اگر در خانه ای وارد شدی چشمانت را نگه دار
اگر در نماز ایستادی دلت را نگه دار
دنیا دو روز است:
یک روز با تو و یک روز علیه تو
روزی که با توست مغرور مشو
و روزی که علیه توست مایوس نشو
چرا که هر دو پایان پذیرند
خندم می گیرد از تقلایت ای دنیا که چگونه در پی آنی که زمینم بزنی.
ای دنیای پر از سراب این را بدان:
اگر تمام غم هایت را بر دلم فرو ریزی، هرگز در مقابلت کمر خم نخواهم کرد.
اگر تمام دردها و رنج هایت را بر سرم آوری، هرگز در مقابلت زانو نمی زنم.
اگر تمام سختی ها را زمینه راهم کنی، هرگز زندگی را در مقابلت نمی بازم.
اصلا
هر چه خواهی کن، هر چه خواهی باش...
ولی همیشه این را بدان
من، خدا را دارم.
:قالبساز: :بهاربیست: |