دلنوشته
دوست داشتن یعنی دوست داشتن یعنی کشیدن بار سختی ها در سکوت سکوت یعنی فریادی در درون دوست داشتن بهایی است که باید بابت عاشق شدن پرداخت. عشق زیباترین و در عین حال عمیق ترین زخمی که روی قلب به یادگار می ماند. عشق شروع یک پایان تلخ و شیرین. نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی کس بغیر از تو نخواهم ،چه بخواهی چه نخواهی باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی . . . سخت است حرفت را نفهمند، افسانه اش بگیری افسانه می شود واقعی اش بگیری واقعی می شود تلخش بگیری تلخ شیرینش بگیری شیرین خمیره ی زندگی همین است. هر طور که پنجه زنی به همان شکل در می آید. و هیچ چیز،نه این دقایق خوشبو،که روی شاخه نارنج می شود خاموش ، نه این صداقت حرفی که در سکوت میان این دو گل شب بوست نه هیچ چیز مرا از سکوت خالی اطراف نمی رهاند . و من فکر میکنم که این ترنم موزون حزن تا ابد شنیده خواهد شد ...
سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند،
حالا میفهمم، که خدا چه زجری میکشد
وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ،
اشتباهی هم فهمیده اند.
:قالبساز: :بهاربیست: |